توسعه استراتژی و روش آن

استراتژی به‌عنوان رویکرد همسویی بالا به پایین
استراتژی به طور سنتی در رویکردهای بالا به پایین ریشه دارد، جایی که یک برنامه‌ریزی مرکزی اهداف اساسی سازمان را تعریف و برنامه‌های مرتبط را هماهنگ می‌کند. با این حال، بسیاری از سازمان‌ها دریافته‌اند که شرایط محیطی بی‌ثبات و متغیر باعث می‌شود این روش به تنهایی کارآمد نباشد. در واقع، وسعت دانش و تصمیم‌گیری‌هایی که برای تحقق هر استراتژی نیاز است، فراتر از توان یک سیستم مرکزی است.
تکامل استراتژی غیرمتمرکز (پایین به بالا)
برای رفع محدودیت‌های رویکرد بالا به پایین، استراتژی غیرمتمرکز یا پایین به بالا به‌عنوان راهکاری مکمل مطرح شده است. این روش بر مبنای جمع‌آوری احتمالات و ایده‌ها از سطوح پایین‌تر سازمان شکل می‌گیرد. این نوع تکامل اغلب در شرکت‌های بزرگ با واحدهای تجاری مستقل دیده می‌شود، جایی که ارتباط اقتصادی قوی بین واحدها وجود ندارد.
تنش بین اهداف کلان سازمانی و فرصت‌های محلی یکی از چالش‌های اصلی فرآیند توسعه استراتژی است. این تنش می‌تواند به اجرای ناهماهنگ استراتژی منجر شود، زیرا هر واحد تجاری استراتژی را با توجه به درک و دیدگاه محدود خود اجرا می‌کند.


نقشه‌برداری استراتژی کسب‌وکار
برای حل این چالش‌ها، نقشه‌برداری استراتژی کسب‌وکار مجموعه‌ای از تکنیک‌ها را برای دستیابی به دید جامع‌تر و تعامل بهتر ارائه می‌دهد. برخی از این این تکنیک‌ها عبارتند از :
ایجاد نقشه‌ای از چگونگی تصمیم‌گیری‌ها در سازمان.
ارائه راهنمایی برای انتخاب گزینه‌های مناسب برای پیگیری اهداف کلیدی.
این رویکردها به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا ارتباطات مؤثرتری برقرار کرده و تصمیم‌گیری‌های هماهنگ‌تری برای دستیابی به اهداف خود داشته باشند.
سبک‌های مختلف تمرین استراتژی
سبک‌های کمتر ساختاریافته
برخی سازمان‌ها معتقدند فرآیندهای ساختاریافته برنامه‌ریزی استراتژیک ممکن است نوآوری را محدود کند. بنابراین، آن‌ها از سبک‌های ساده‌تر و کمتر رسمی استفاده می‌کنند.
سبک‌های ساختاریافته و رسمی
در مقابل، سازمان‌های دیگر برنامه‌ریزی استراتژیک رسمی و مدیریت عملکرد را اجرا می‌کنند تا به یک رویکرد منسجم و یکپارچه برای تحول و تغییر سازمانی دست یابند.
تاریخچه و دیدگاه نظامی در استراتژی
استراتژی ریشه در حوزه نظامی دارد و اولین مستندات آن به قرن ششم قبل از میلاد بازمی‌گردد. متفکران نظامی، مانند آیزنهاور، تأکید کرده‌اند که برنامه‌ریزی مهم‌تر از خود برنامه‌هاست، زیرا برنامه‌ها به سرعت با تغییر شرایط بی‌فایده می‌شوند.
این دیدگاه به سازمان‌های مدرن نیز قابل تعمیم است، به‌ویژه در عصری که تحول دیجیتال سرعت تغییرات را بیشتر از همیشه افزایش داده است. تحقیقات نشان داده‌اند که سازمان‌های موفق استراتژی‌های خود را به‌صورت تدریجی و از طریق شناسایی فرصت‌ها و تهدیدها توسعه می‌دهند. این روش به سازمان‌ها اجازه می‌دهد تا انعطاف‌پذیری خود را در برابر تغییرات حفظ کرده و رویکردهای نوآورانه‌تری برای رقابت در بازار پیدا کنند.